مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
بریـدم از همه تا خـلوت وصال گرفتم که با تو در دل زندان بسته، حال گرفتم خمید سرو قدم، آب گشت شمع وجودم مـه تـمـام بُـدم، صورت هـلال گـرفـتم به جای آن که بخوانم زکس برات رهائی سراغ روی تو در روز و ماه و سال گرفتم به دست و پا و بدن حلقههای سلسلهام بین تو لطف کردی و من این همه مدال گرفتم اگر چه رفتهام از یاد خلق، خرّم از آنم که جا به یاد تو در این سیاه چال گرفتم چنان به یاد عزیزان، دلم گرفته در امشب که از جمال رضا بوسه با خیال گرفتم به افتخار بگو میثم این سخن به دو عالم که خط سرخ ولای عـلی و آل گرفـتم |